جدول جو
جدول جو

معنی عنب الثعلب - جستجوی لغت در جدول جو

عنب الثعلب
تاجریزی، گیاهی پایا علفی پرشاخه و بالارونده با برگ های پهن و دندانه دار، گل های سفید و میوه های ریز و سرخ رنگ شبیه دانۀ انگور که در کنارۀ جنگل ها و ساحل رودخانه ها می روید و بلندیش تا دو متر می رسد، جوشاندۀ ساقه های آن در طب قدیم به عنوان معرق و تصفیه کنندۀ خون در طب به کار می رفته، انگور روباه، روباه رزک، روباه رزه، روباه تربک، روس انگروه، روس انگرده، سکنگور، سگنگور، سگ انگور، روپاس، بارج، پارج، اورنج، اولنج، لما، ثلثان، تاجریزی پیچ
تصویری از عنب الثعلب
تصویر عنب الثعلب
فرهنگ فارسی عمید
عنب الثعلب
(عِ نَ بُثْ ثَ لَ)
میوۀ گیاهی سرخ و گرد که تاجریزی و داردست و سپنگور و روپاس نیز گویند. (ناظم الاطباء). سگ انگور. (آنندراج). سگنگور. (دهار). نباتی است که بستانی آن کاکنج و بری آن فنا نامیده میشود. (از اقرب الموارد). رزه. (لغت محلی شوشتر - خطی). رجوع به تاجریزی شود
لغت نامه دهخدا
عنب الثعلب
سگ انگو ر تاجریزی از گیاهان روباه تربک اورنج لما تاجریزی، کی از گونه های تاجریزی که در فارسی بنام سگ انگور موسوم است
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ذَ نَ بُثْ ثَ لَ)
گیاهی است که به دم روباه ماند و داود ضریر انطاکی گوید:ذنب الثعلب لسان الحمل است یعنی بارتنک (بارهنگ). لکن ذنب الثعلب بارتنگ نیست بلکه قسمی از علوفۀ ستور و از طائفۀ دانه دارهاست
لغت نامه دهخدا
(عِ نَ بُثْ ثَ لَ بِ مُ جَنْ نِ)
قسم مادۀ بری عنب الثعلب است. نبات او را برگ مثل کنگر و بی خار، و ده دوازده شاخ از یک ریشه میروید، و بعد از شکفتن غلاف شکوفۀ او سیاه و ثمرش شبیه به خوشه و در آن ده دوازده دانۀ مدور و سیاه و سست است، و منبتش کوهها، در چهارم سرد و خشک، یک مثقال آن بغایت مسکر و زیاده از آن تا چهار مثقال کشنده است. در ضمادات مواد حاره استعمال آن را جایز دانسته اند. (از ذخیرۀ خوارزمشاهی). رجوع به عنب الثعلب و تاجریزی شود
لغت نامه دهخدا
(عِ نَ بُثْ ثَ لَ بِرْ رَ)
قسمی عنب الثعلب یا گیاهی ماننده به عنب الثعلب است. و صاحب ذخیرۀ خوارزمشاهی گوید: از خوردن او رنگ روی تیره شود و زفان خشک و فواق و قی خون تولدکند و به سحج ادا کند. علاج، قی باید کرد و شیر خر وشیر بز باید داد با ماءالعسل و شیر بز با انیسون و سینۀ مرغ خانگی نافع است و بادام نافع است. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به عنب الثعلب و تاجریزی شود
لغت نامه دهخدا
دم روباه دم روباه چمنی، بارهنگ از گیاهان گیاهی است از تیره گندمیان که گیاهی است پایاو سنبله اش فشرده و استونه ایی شکل و در انتهای قرار دارد و منظره دم روباه را مجسم می کند (وجه تسمیه)، انواع مختلف این گیاه بیشتر مخصوص نواحی مرطوب هستند و جزو علفهای خوب و جالب توجه مراتع بشمار میروند نیلکی قویروغی اری قوانی چیچکی دم روباه دم روباه چمنی. توضیح این گیاه را با علف گاو کش که بنام دم روباه نیز خوانده میشود نباید اشتباه کرد، بارهنگ
فرهنگ لغت هوشیار